دیجیتال برندینگ چیست

دیجیتال برندینگ چیست بازاریابی دیجیتال به عنوان یک تخصص در دهه گذشته ظهور کرده است که ریشه در بازاریابی مستقیم دارد. افزایش تعداد وسایل شخصی و استفاده از آنها به این معنی است که بازاریابان برند راه های بیشتری برای برقراری ارتباط مستقیم و تعاملی با مصرف کنندگان یا مشتریان هدف خود دارند. با توجه به این موضوع، تعجبی ندارد که مفاهیم برندسازی باید در رسانه های دیجیتال و فناوری اعمال شود تا برندها را از طریق تعامل با مصرف کنندگان در دستگاه های دیجیتال خود توسعه دهند. ما در پایان این مقاله به برخی از نمونه های برجسته FMCG نگاه خواهیم کرد.

تعریف برندینگ دیجیتال: بنابراین، چگونه آن را ببینم؟ در اینجا دیدگاه من در مورد ” برندینگ دیجیتال ” است:

کانال‌ها و دارایی‌های دیجیتال برای برقراری ارتباط با موقعیت (یا هدف) یک برند به عنوان بخشی از ارتباطات چند کاناله برند یا برنامه‌های تعامل استفاده می‌شوند.

بنابراین بیایید نام «برندینگ دیجیتال» را به «ارتباطات دیجیتال» تغییر دهیم و نقش آن را در چارچوب استراتژی تجاری و برنامه‌ریزی برند در نظر بگیریم. 

استراتژی کسب و کار و برنامه ریزی برند چگونه به هم مرتبط هستند؟

“راه بازاریابی” یک چارچوب برنامه ریزی است که در بسیاری از مشاغل FMCG دنبال می شود. این استراتژی تجاری را با برنامه سالانه برند مرتبط می کند. در بهترین نمونه‌های عملی، استراتژی ارتباطی یک برند بخشی از برنامه سالانه برند خواهد بود و به استراتژی تجاری بازمی‌گردد.

این مراحل در یک روش برنامه ریزی بازاریابی معمولاً به طور مکرر بازدید می شوند. حال اجازه دهید هر یک از این مراحل را با جزئیات بیشتری بررسی کنیم.

کجا بازی کنیم

اولین سوال اساساً در مورد این است که یک کسب و کار می خواهد در کدام بازارها (و بخش ها) رقابت کند. هنگام بررسی گزینه ها، باید به عواملی مانند:

• بازارهای هدف – چقدر بزرگ هستند، با چه سرعتی در حال رشد هستند، آیا اینها به وضوح تعریف و درک شده اند؟
• نیازها و خواسته های مشتری – بازارهای هدف چگونه تقسیم بندی می شوند؟
• تمایز – کسب و کار تا چه حد نیاز دارد که محصول یا خدمات برند خود را متمایز کند تا مشتری و/یا بخش مصرف کننده هدف را جذب کند؟

تصمیماتی که در اینجا توسط یک کسب و کار گرفته می شود به دلیل پیامدهای بلندمدت آنها برای تعیین جهت، تخصیص منابع و در واقع، همه عناصر در چارچوب 7S مک کینزی مهم ترین هستند.

چگونه برنده شویم

سوال دوم همه چیز در مورد مزیت رقابتی است. به عنوان مثال، آیا کسب و کار دارای موارد زیر است:

• پیشنهاد برندی که کسب‌وکار را از نظر مصرف‌کننده هدف متمایز می‌کند، مثلاً چرا مصرف‌کنندگان به‌طور فزاینده‌ای ترجیح می‌دهند از آمازون خرید کنند تا خرده‌فروشی‌های خیابانی؟
• قابلیت‌های موجود (دارایی‌ها، افراد، منابع) که آن را قادر می‌سازد ارزش پیشنهادی برند را ارائه کند و موقعیت‌یابی را به دیگران منتقل کند؟

موقعیت یابی کاری است که شما در ذهن مصرف کننده هدف خود انجام می دهید نه کاری که با یک محصول یا خدمات انجام می دهید. نشان داده شده است که احساسات اولین محرک تصمیم گیری در مسیر خرید مصرف کننده است. نمونه‌های موقعیت‌یابی عاطفی شامل کوکاکولا است که برای الهام بخشیدن به لحظات شادی و کادبری وجود دارد که برای القای لحظات شادی وجود دارد.

چگونه در بازار برنده شویم

سوال سوم همه چیز درباره ابتکارات و فعالیت هایی است که کسب و کار برای برنده شدن در بازار انجام خواهد داد. این موارد معمولاً در برنامه سالانه برند ذکر شده است. به عنوان مثال، کسب و کار:

• آیا داستانی قانع‌کننده برای گفتن دارید که با پیشنهاد برند ارتباط برقرار کند و پیشنهاد را در ذهن مصرف‌کنندگان هدف متمایز کند؟
• آیا فعالیت ها از منظر برند و کانال همسو هستند؟
• چه شاخص های کلیدی عملکرد برای ارزیابی اثربخشی و کارایی فعالیت ها مورد توافق قرار گرفته است؟
• چگونه بفهمیم که برنده هستیم یا نه؟

در مرحله “تحلیل موقعیت” در فرآیند برنامه ریزی است که استراتژی ارتباطات، از جمله دیجیتال، بازنگری/توسعه می یابد.

بنابراین، ارتباطات دیجیتال (یا بازاریابی) به جای اینکه به عنوان یک عملکرد مجزا در نظر گرفته شود، باید در فرآیند برنامه ریزی تجاری، برند و ارتباطات ادغام شود. ایوان منزز، مدیرعامل Diageo، اخیراً در مورد نتایج شرکت خود گفت:

“این در مورد انجام “بازاریابی دیجیتال” نیست، بلکه در مورد بازاریابی موثر در دنیای دیجیتال است.

بنابراین نقش ارتباطات دیجیتال در ساختن برندها چیست؟

قابلیت دیجیتال برای کسب‌وکارهایی که به دنبال ایجاد یا ارتقای برند خود از طریق برنامه‌های ساخت برند هستند، ضروری‌تر می‌شود. دیجیتال ابزار قدرتمندی برای برندها و با مزایای بسیاری برای برندسازی است که در شکل نشان داده شده است:

 

مزایای این ویژگی های دیجیتال توسط تحقیقات درک برند مصرف کننده جهانی که توسط نیلسن در سال ۲۰۱۲ انجام شد ، پشتیبانی می شود که نشان داد:

• ۹۲ درصد از مصرف کنندگان اظهار داشتند که به رسانه های به دست آمده، مانند تبلیغات شفاهی و توصیه های دوستان و خانواده، بیش از سایر اشکال تبلیغات اعتماد دارند. این افزایش ۱۸ درصدی از سال ۲۰۰۷ است.
• بررسی‌های مصرف‌کننده آنلاین با ۷۰ درصد نشان‌دهنده اعتماد آنها به این موارد، دومین منبع قابل اعتماد بود که افزایشی ۱۵ درصدی نسبت به سال ۲۰۰۷ داشت.

دسترسی تلویزیون به این معنی است که این راه اصلی ارتباط بازاریابان برند با مخاطبان خود باقی خواهد ماند. کانال های دیجیتال راه هایی برای ارتباط با مصرف کنندگان هدف و افزایش حسن نیت آنها ارائه می دهند. تجارب مثبت برند به ایجاد ارزش ویژه برند کمک خواهد کرد.

همانطور که در شکل ۵ نشان داده شده است، با استفاده از این مزایا، ۴ نقش دیجیتال ممکن است در برندسازی بازی کند.

در اینجا چند نمونه عالی از جایی که برندها این اصول برندسازی را عملی کرده اند آورده شده است.

پیشنهاد برند را تقویت کنید: نایک

برنامه‌های دیجیتال می‌توانند با انتقال مزایای اضافی موجود، این پیشنهاد را تقویت کنند. نام تجاری کالاهای مصرفی نایک، Nike+ Connect را با تراشه ای تعبیه شده در کفش ارائه می دهد که سابقه فعالیت و عملکرد را ارائه می دهد.

از پیشنهاد برند حمایت کنید: Subway

صاحبان برندهای FMCG همچنین ممکن است از برندهای خیابانی مانند Subway یاد بگیرند که از پیشنهاد برند خود با طرح پاداش/وفاداری پشتیبانی می کند.

یک پلتفرم برندسازی را تقویت کنید: Red Bull

یک مثال خوب در اینجا برنامه Red Bull Stratos شامل پرش فضایی، یک رویداد آدرنالین برای جویندگان ماجراجویی به علاوه پخش زنده و این کنسول دیجیتال تعاملی است.

اهمیت رویکرد مصرف کننده محور

در بسیاری از کسب و کارها باید مشتری یا مصرف کننده را در مرکز هر کاری که انجام می دهید قرار دهید. رفتارها، کانال‌ها و فناوری‌های جدید خرید، راه‌های بیشتری را برای ارائه تجربه‌های جذاب و مشتری‌محور برند ارائه می‌کنند. از تقسیم بندی مناسب برای برقراری ارتباط با مصرف کننده هدف خود برای ایجاد ارزش برند و وفاداری استفاده کنید و مشتری را در مرکز هر کاری که انجام می دهید قرار دهید.

به طور خلاصه، موفقیت در دیجیتال شامل شرکت در طیف گسترده ای از فعالیت های آنلاین ادغام شده با رویدادهای برند آفلاین خواهد بود . رویکرد یکپارچه به جای اینکه دیجیتال را تاکتیکی، تجربی، راهی برای ارائه محتوای عالی و روشی آسان برای سنجش اثربخشی بدانیم، کلیدی است. هدف کلی باید ارائه یک تجربه کلی معتبر و ثابت از برند باشد که با استراتژی، موقعیت و هدف برند همسو باشد.

منبع:مشاوره کسب و کار آکو