مشاوره کسب و کار آکو

همیشه و همه جا در کنار شما هستیم با مشاوره کسب و کار آکو

مشاوره کسب و کار آکو

همیشه و همه جا در کنار شما هستیم با مشاوره کسب و کار آکو

مدیریت بحران کسب و کار

یاد بگیرید که چگونه یک برنامه مدیریت بحران برای کسب و کار خود ایجاد کنید.

وقتی اصطلاح بحران را می شنوید به چه چیزی فکر می کنید ؟

ذهن من بلافاصله به سمت یک بلای طبیعی می رود- مانند سونامی یا زلزله - که ویرانی و ویرانی را برای یک منطقه به ارمغان می آورد.

اما بسیاری از انواع دیگر بحران نیز وجود دارد که ناشی از حوادث و شرایط مختلف است، مانند بحران‌های وجودی، بحران‌های فاجعه‌ای انسان‌ساز و بحران‌های تجاری. مورد دوم چیزی است که در این مقاله به آن خواهیم پرداخت.

در مقوله بحران های تجاری به طور خاص، تعدادی موقعیت مختلف وجود دارد که بالقوه می تواند بدون توجه به صنعت، اندازه یا منابع شما آسیب بزرگی به شرکت شما وارد کند.

همه کسب‌وکارها مستعد این بحران‌ها هستند، به همین دلیل بسیار مهم است که برای هر چیزی که ممکن است برای شما پیش بیاید آماده باشید تا از سقوط شرکتی جلوگیری کنید.

در واقع، 69 درصد از رهبران حداقل یک بحران شرکتی را بین سال‌های 2014 تا 2019 تجربه کرده‌اند - با میانگین تعداد بحران‌های تجربه شده 3.

شما می توانید با اجرای یک برنامه مدیریت بحران ، درک مراحل بحران و اطمینان از اینکه افراد مناسب در کنارتان هستند تا به شما در مدیریت و عبور از بحران کمک کنند، کسب و کار خود را برای احتمال یکی از این رویدادهای برنامه ریزی نشده آماده کنید .

ما تمام این اطلاعات را در این راهنما پوشش خواهیم داد - اما ابتدا، اجازه دهید با مرور تعریف بحران کسب و کار شروع کنیم.

  1. مدیریت بحران چیست؟

  2. برنامه مدیریت بحران چیست؟

  3. چگونه یک برنامه مدیریت بحران ایجاد کنیم

  4. مراحل بحران

  5. تیم های مدیریت بحران

 

 

 

مدیریت بحران کسب و کار

بحران کسب و کار چیست؟

بحران کسب و کار رویدادی است که می تواند موفقیت و سلامت یک شرکت را از طریق خدشه دار کردن شهرت، آسیب رساندن به عملیات تجاری، تأثیر منفی بر امور مالی یا آسیب رساندن به کارکنان آن، تهدید کند.

یک بحران تجاری می تواند ناشی از چیزی داخلی یا خارجی باشد. با توجه به شدت یک بحران تجاری، مهم است که برای مدیریت یکی از این رویدادها با برنامه ای که شما (و تیمتان) قبل از اینکه واقعاً اتفاق بیفتد، آماده باشید.

 

 

 

مدیریت بحران کسب و کار

فرآیند مدیریت بحران

فرآیند مدیریت بحران بسیار فراتر از مدیریت خود بحران است - اگرچه این مهم ترین بخش است.

بیایید مراحل اولیه در فرآیند مدیریت بحران را باز کنیم تا تیم شما و رهبران بحران بتوانند به بهترین وجه آماده شوند.

1. قبل از بحران

اولین بخش مدیریت بحران، پیشگیری از هر گونه بحران احتمالی است. این شامل ایجاد یک برنامه مدیریت بحران ( که در ادامه در مورد آن صحبت خواهیم کرد )، استخدام و آموزش تیم مدیریت بحران شما ( در ادامه به این موضوع نیز می پردازیم )، و انجام تمرین های تمرینی برای اجرای برنامه شما است.

بخش دیگری از این مرحله، تهیه پیش‌نویس پیام‌های ارتباطی بحرانی است که ممکن است مجبور شوید در مواقع بحران ارسال کنید – پیش‌نویسی این پیام‌ها باعث صرفه‌جویی در زمان زمانی که یک موقعیت اضطراری واقعاً اتفاق می‌افتد، است.

2. مدیریت بحران و واکنش

گام دوم در فرآیند مدیریت بحران احتمالاً همان چیزی است که هنگام فکر کردن به مدیریت بحران در نظر می گیرید - فرآیند برخورد و واکنش به مراحل مختلف بحران ( که در زیر آن را باز می کنیم ).

این مرحله زمانی است که برنامه مدیریت بحران شما عملی می شود. پیام‌های اولیه مدیریت بحران منتشر می‌شود، با کارکنان و ذینفعان تماس گرفته می‌شود و ایمنی عمومی و شرکت در اولویت قرار می‌گیرد (بیش از حد معمول).

3. پس از بحران

وقتی یک بحران از بین می رود یا فروکش می کند، کار مدیریت بحران شما به سختی تمام می شود. ضروری است که با کارمندان، مشتریان و ذینفعان خود در تماس باشید و برای پاسخ به سوالات در دسترس باشید. همچنین ارسال به‌روزرسانی‌های فعال به این طرف‌ها بهترین روش است.

در نهایت، با تیم مدیریت بحران خود همکاری کنید تا برنامه مدیریت بحران خود را بررسی و تجزیه و تحلیل کنید که چگونه در یک موقعیت اضطراری واقعی عمل کرد. ارتباطات بحران شما چگونه عمل کرد؟ آیا مخاطبان شما سؤال یا نگرانی طولانی مدتی داشتند که از پاسخ دادن به آن غفلت کرده اید؟ هر درسی را که می آموزید در فرآیند مدیریت بحران خود برای برنامه ریزی آینده ادغام کنید.

اکنون بیایید به طرح مدیریت بحران و چگونگی ایجاد آن برای کسب و کار خود بپردازیم.

 

مدیریت بحران کسب و کار

 

 

چرا یک برنامه مدیریت بحران ایجاد کنیم؟

اگر کسب و کار شما با هر نوع بحرانی مواجه است و به یک برنامه مدیریت بحران مجهز نیست که جزئیات نحوه برخورد با شرایط را توضیح دهد، احتمالاً عواقب جدی و طولانی مدتی را تجربه خواهید کرد. این پیامدها ممکن است به مسائل مختلف حقوقی، عملیاتی و روابط عمومی مرتبط باشد. بسته به میزان آسیب، یک موقعیت بحرانی حتی می تواند شما را از کار بیاندازد.

با این حال، 29 درصد از شرکت‌هایی که از سال 2014 تا 2019 با یک بحران بزرگ مواجه شده‌اند، می‌گویند که هیچ کارمندی برای آمادگی یا واکنش در برابر بحران ندارند. در واقع، 28.9 درصد از شرکت ها نمی دانند که آیا برنامه مدیریت بحران آنها به روز است یا خیر.

به عبارت ساده، همه کسب و کارها باید یک برنامه مدیریت بحران داشته باشند تا برای هر رویداد برنامه ریزی نشده آماده باشند و در نتیجه از بروز آسیب های طولانی مدت جلوگیری کنند. چهار دلیل اصلی دیگر وجود دارد که چرا باید اطمینان حاصل کنید که کسب و کارتان یک برنامه مدیریت بحران دارد.

برنامه های مدیریت بحران:

  • به شما کمک می کند شهرت عالی خود را نزد مشتریان، رقبا و رهبران صنعت در طول و بعد از یک بحران حفظ کنید.
  • ایمنی، سلامت و رفاه همه کسانی که برای شرکت شما کار می کنند و با آن تجارت می کنند، بهبود بخشید.
  • به عنوان یک کارفرما و شرکت به شما آرامش می دهد - برای هر موقعیتی که برایتان پیش بیاید آماده خواهید بود.
  • افزایش بهره وری در طول بحران و بعد از آن. همه نقش و عملکرد خود را در طول یک بحران خواهند دانست، بنابراین زمان توقف کمتر، اقدام بیشتر و حل سریع‌تر وجود دارد.

 

 

هفت گام برای ایجاد یک برنامه مدیریت بحران را مرور می کنیم.

1. همه انواع بحران های ممکن را شناسایی کنید.

اولین کاری که باید هنگام ایجاد یک برنامه مدیریت بحران برای کسب و کار خود انجام دهید، شناسایی انواع بحران های احتمالی است که ممکن است برای کسب و کار خاص شما رخ دهد. برای کمک به شما در انجام این کار، دسته‌های مختلف بحران‌هایی را در نظر بگیرید که کسب‌وکارها بیشتر مستعد تجربه آن‌ها هستند.

  • بحران مالی: زمانی که یک کسب و کار با کاهش تقاضا برای هر چیزی که می فروشد مواجه می شود - خواه یک محصول باشد یا خدمات. آنها ارزش آن دارایی ها را از دست می دهند و نمی توانند بدهی خود را پرداخت کنند.
  • بحران پرسنلی: زمانی که یک کارمند یا شخص دیگری مرتبط با یک تجارت درگیر فعالیت یا رفتاری است که غیراخلاقی و/یا غیرقانونی تلقی می شود. این رفتار نادرست ممکن است در داخل یا خارج از محل کار رخ دهد و می تواند با زندگی کاری یا زندگی شخصی فرد درگیر مرتبط باشد.
  • بحران سازمانی: زمانی که یک کسب و کار با انجام اقداماتی که بر مشتریانش تأثیر منفی می گذارد به مشتریان خود ظلم کرده است. مثال‌ها ممکن است شامل نگهداری اطلاعات مهم از مشتریانی باشد که شایسته دانستن جزئیات در مورد یک موضوع خاص یا سوء استفاده از مشتریان هستند.
  • بحران فناوری: هنگامی که سرورها از کار می‌افتند، نرم‌افزار از کار می‌افتد یا سیستم تکنولوژیکی دیگر به درستی کار نمی‌کند. ممکن است باعث شود یک کسب و کار مقدار زیادی از درآمد خود را از دست بدهد، مشتریان قابلیت اطمینان آنها را زیر سوال ببرند یا شهرت آنها را خدشه دار کنند.
  • بحران طبیعی: طوفان‌ها، گردبادها، سیل‌ها و طوفان‌های زمستانی همگی نمونه‌هایی از بحران‌های طبیعی هستند که این قدرت را دارند که به فضای اداری یک کسب‌وکار (یا هر منطقه متعلق به یا استفاده شده توسط یک کسب‌وکار) آسیب بزنند یا کاملاً ویران کنند. بسته به موقعیت مکانی یک شرکت، آنها ممکن است بیشتر در معرض بلایای طبیعی مختلف در طول سال باشند.

2. تأثیر هر نوع بحران را بر تجارت خود تعیین کنید.

هنگامی که بحران هایی را که می تواند بر کسب و کار شما تأثیر بگذارد را در نظر گرفتید، می خواهید تأثیری را که هر یک از این رویدادها می تواند بر شرکت، کارمندان و مشتریان شما داشته باشد را تعیین کنید. مثالها عبارتند از:

  • ضرر در فروش
  • نارضایتی مشتری
  • شهرت لکه دار
  • افزایش هزینه ها (برای رفع مشکل موجود)
  • کاهش وفاداری مشتری به برند شما

با تعیین کمیت تأثیری که هر بحران می‌تواند بر کسب‌وکار شما داشته باشد، می‌توانید هر زاویه احتمالی یک تهدید یا فاجعه را درک کنید و بنابراین، به‌طور مناسب برای آن آماده شوید. این نوع بررسی شما را به تعیین اقدامات مناسبی که شما و همکارانتان برای حل هر رویداد باید انجام دهید، هدایت می کند.

3. اقداماتی را که باید برای حل هر نوع بحران انجام دهید در نظر بگیرید.

برای تعیین اقدامات لازم که شما و کسب‌وکارتان باید برای حل یک موقعیت بحرانی دنبال کنید، روش‌های مدیریت بحران مختلفی را که می‌توانید اجرا کنید، مرور کنید. تعدادی از رایج ترین روش های مدیریت بحران عبارتند از:

  • مدیریت بحران پاسخگو: این زمانی است که یک کسب و کار از قبل یک واکنش آماده به نوع خاصی از وضعیت بحرانی دارد که می تواند در هر مقطع زمانی ارائه دهد. می‌توانید از تئوری ارتباطات بحران موقعیتی (SCCT) برای کمک به توسعه این استراتژی واکنش استفاده کنید تا کسب‌وکار شما برای مقابله با هر رویداد پیش‌بینی نشده آماده باشد.به عنوان مثال، یک کسب و کار ممکن است مراحل خاصی را برای مدیریت به موقع یک بحران سازمانی یا مالی داشته باشد. این برنامه‌ها همچنین ممکن است فرآیندی را که در آن به کارکنان در مورد رویداد اطلاع می‌دهند و با سهامداران کلیدی برخورد می‌کنند، شرح دهد.
  • مدیریت بحران پیشگیرانه: زمانی است که یک کسب و کار نوع خاصی از بحران را پیش بینی می کند و به طور فعال برای آن آماده می شود. یک مثال از این می تواند به پتانسیل یک بحران طبیعی مرتبط باشد - یک کسب و کار واقع در کی وست، FL ممکن است اطمینان حاصل کند که فضای اداری برای مقابله با طوفان ها و طوفان های شدید ساخته شده است.
  • مدیریت بحران بازیابی: زمانی است که یک کسب‌وکار بحرانی را مدیریت می‌کند که آن‌ها را کور کرده است، زیرا این بحران به‌طور ناگهانی اتفاق افتاده است. نمونه ای از این بحران فناوری است. اگر نرم افزار یک کسب و کار در یک لحظه به طور کامل کار کند و به طور غیرمنتظره دیگری از کار بیفتد، علاوه بر مشتریانی که از نرم افزار استفاده می کنند، بر کارمندان نیز تأثیر می گذارد.

همانطور که همه بحران‌هایی را که کسب‌وکارتان مستعد آن هستند را شناسایی می‌کنید، ممکن است تصمیم بگیرید که در این برهه زمانی یک برنامه تداوم کسب‌وکار تهیه کنید. این به شما کمک می‌کند تا تمامی جنبه‌های بالقوه این بحران‌ها را در سطحی بسیار دقیق شناسایی کنید و در طول مراحل دیگر برنامه مدیریت بحران خود کار کنید.

4. تصمیم بگیرید که چه کسی در اقداماتی که باید در هر سناریو انجام دهید، مشارکت خواهد داشت.

هنگامی که تأثیر هر نوع بحران و اقداماتی را که برای حل آنها انجام خواهید داد، در نظر گرفتید، وقت آن است که به این فکر کنید که چه کسی برنامه ها و اقدامات لازم را برای حل و فصل انجام خواهد داد. این ممکن است شامل کارمندان خاصی با تخصص در زمینه های مختلف کسب و کار، منابع انسانی، روابط عمومی و هر فرد دیگری باشد که بر اساس موقعیت خاص خود مناسب می دانید. بسته به نوع بحران، ممکن است تشخیص دهید که به کمک وکلا، مشاوران یا اولین پاسخ دهندگان نیاز دارید.

5. برنامه های حل و فصل برای هر نوع بحران را توسعه دهید.

با انجام چهار مرحله ذکر شده در بالا، می توانید برای هر نوع بحران، برنامه های حل مناسبی را ایجاد کنید. هر طرح حل و فصل بر اساس موقعیت خاص متفاوت خواهد بود - با این حال، در اینجا چند سؤال رایج وجود دارد که باید در هنگام توسعه هر نوع طرح حل بحران در نظر گرفته شود:

  • چه مدت طول می کشد تا بحران حل شود؟
  • به چه ابزار و منابعی نیاز خواهید داشت؟
  • تعیین کردید چند نفر و چه افرادی در آن شرکت کنند؟
  • آیا باید مستقیماً با مشتریان خود تماس بگیرید؟
  • علت بحران چیست و چگونه می توانید از تکرار مجدد آن (یا بدتر شدن آن؟) جلوگیری کنید.

6. همه کسانی را که نیاز دارند با برنامه های شما آشنا باشند آموزش دهید.

همه افرادی که در برنامه های مدیریت بحران شما نقش دارند باید در مورد نقشی که انتظار می رود ایفا کنند آموزش ببینند. ممکن است این کار را از طریق جلسات و ارائه ها انجام دهید، یا کارشناسانی را برای گفتگو با کارمندان خود در مورد نحوه مدیریت عملکردهای شغلی خود در طول بحران بیاورید.

همه کارمندان دیگری که ممکن است در حل و فصل یک وضعیت بحرانی نقشی نداشته باشند - اما همچنان تحت تاثیر وقوع آن قرار خواهند گرفت - باید از اقداماتی که انتظار می رود انجام دهند نیز مطلع شوند. به عنوان مثال، اگر در مکانی مستعد بلایای طبیعی قرار دارید، آموزش به همه افراد شرکت در مورد اقدامات مربوط به ایمنی، مانند مکان پناه گرفتن، بسیار مهم است. آخرین چیزی که می خواهید این است که یکی از کارمندان شما در یک بحران به دلیل عدم آمادگی و آموزش آسیب ببیند.

7. برنامه های خود را به طور منظم و در مواقع لزوم بازبینی و به روز کنید.

همانطور که شرکت شما رشد می کند، ممکن است تعداد کارمندان خود را افزایش دهید، دفاتر خود را در شهرهای جدید (یا کشورهای) باز کنید یا ساختار عملیات تجاری خود را تغییر دهید. همه اینها نمونه‌هایی از زمان‌هایی هستند که می‌خواهید برنامه‌های مدیریت بحران خود را مجدداً بررسی و به‌روزرسانی کنید تا مطمئن شوید که هنوز برای شرکت شما اعمال می‌شوند و کار می‌کنند.

اگر از یک بحران عبور می کنید، حتماً نتایج برنامه های مدیریتی خود را تجزیه و تحلیل کنید تا مشخص کنید که آیا آنها در به ثمر رساندن شرکت شما موفق بوده اند یا نه - ممکن است تصمیم بگیرید که آنها نیاز به به روز رسانی یا بازسازی کامل دارند.

 

مدیریت بحران کسب و کار

 

 

مراحل بحران

در کنار ایجاد برنامه مدیریت بحران، درک و آگاهی از مراحل مختلف بحران بسیار مهم است . این مراحل در طول یک بحران اتفاق می‌افتند و می‌توانند به شما کمک کنند تا در مقاطع زمانی مختلف چگونه به موقعیت واکنش نشان دهید.

توجه : باید اطمینان حاصل کنید که تمام برنامه های مدیریت بحران خود را قبل از انجام مراحل یک بحران در یک موقعیت واقعی اجرا کرده اید.)

1. هشدار

اگرچه همیشه نمی‌توانید زمان یا وقوع یک بحران را پیش‌بینی کنید، اما اغلب نشانه‌هایی وجود دارد که می‌توانید به‌عنوان یک هشدار به دنبال آن باشید. این علائم هشداردهنده می تواند به طیف وسیعی از عوامل مانند رفتار کارمند، الگوهای آب و هوا یا وضعیت مالی شرکت مرتبط باشد.

2. ارزیابی ریسک

مرحله ارزیابی ریسک بلافاصله پس از شروع یک بحران شروع می شود. زمانی است که بازیگران کلیدی شرکت شما شروع به ارزیابی تأثیر این وضعیت بر تجارت، کارمندان و مشتریان می کنند.

در این مرحله، پیامدهای بالقوه بحران، آسیب های قابل قبول و مشکلات ناشی از آن مورد بحث قرار می گیرد. به این ترتیب، همه افراد درگیر برای بدترین سناریوی ممکن آماده می شوند.

3. پاسخ

هنگامی که سطح ریسک مرتبط با بحران را بررسی کردید، شما و تیمتان قادر خواهید بود تصمیم بگیرید که کدام برنامه مدیریت بحران را می خواهید اجرا کنید. سپس، همه افراد درگیر - از جمله کارمندان، مشتریان، و تیم‌های واکنش اضطراری (در صورت لزوم) - می‌توانند از وضعیت مطلع شوند.

مرحله واکنش شامل ارتباطات زیادی است تا هم همه را از بحران آگاه کند و هم اقدامات مختلفی را که برای مدیریت و کاهش حادثه انجام خواهد شد، آغاز کند.

4. مدیریت

مرحله بعدی به مرحله مدیریت می رسد. این زمانی است که همه کسانی که در اصلاح بحران دخیل هستند برای مدیریت برنامه حل منتخب، تأثیرات فوری رویداد، و هر گونه تأثیر جدید یا بدتر که ایجاد می شود، کار می کنند.

این مرحله شامل همان نوع ارتباط باز است که در مرحله پاسخگویی استفاده کردید تا اطمینان حاصل شود که همه کارمندان، مشتریان و ذینفعان در وضعیت کسب و کار سریع هستند.

5. قطعنامه

در طول این مرحله، هرکسی که در حل بحران نقش دارد باید وظایف داده شده خود را انجام داده باشد (یا تقریباً انجام داده باشد). بحران در این مرحله باید تا حد زیادی تحت کنترل باشد. همچنین زمانی است که تمام برنامه ها و اقدامات لازم برای بازگشت کسب و کار شما به حالت عادی آغاز می شود.

6. بازیابی

همانطور که مرحله حل و فصل را ترک می کنید و به سمت بهبودی حرکت می کنید، برنامه های حل و فصل شما به خوبی در حال انجام است و کسب و کار شما به مسیر خود باز می گردد. این مرحله شامل بازگرداندن همه کارمندان به فعالیت های روزمره خود و اطمینان از اینکه مشتریان بار دیگر برای موفقیت با محصولات شما آماده شده اند، می شود.

تجزیه و تحلیل نتایج طرح مدیریت بحران خود در مرحله بهبود نیز بسیار مهم است. به این ترتیب می‌توانید تعیین کنید که چگونه احساس می‌کنید موقعیت مدیریت شده است و چگونه برنامه‌ریزی می‌کنید تا از وقوع موقعیت مشابه دیگری در آینده جلوگیری کنید.

برای کمک به شما در اجرای برنامه مدیریت بحران و همچنین مراحل یک بحران، ممکن است تعیین کنید که استخدام یا کار با یک تیم مدیریت بحران بهترین گزینه برای شرکت شما است.

تیم های مدیریت بحران

تیم های مدیریت بحران برای محافظت از کسب و کار شما در برابر اثرات نامطلوب هر موقعیت یا رویداد بحرانی ایجاد شده اند. آنها همچنین کمک می کنند تا کسب و کار و کارمندان خود را برای هر گونه تهدیدی که به طور بالقوه بر سر راه شما قرار می گیرد آماده نگه دارید.

برخی از وظایف شغلی اصلی تیم مدیریت بحران عبارتند از:

  • تشخیص علائم هشداردهنده ای که نشان دهنده یک بحران در راه است.
  • کار با کارکنان برای آماده سازی و رسیدگی به اجرای طرح مدیریت بحران.
  • اطمینان از اعتبار و اعتبار شرکت شما در طول (و بعد از) هر رویداد بحرانی مثبت است.
  • کمک به کسب و کار خود برای آماده شدن برای هر شرایط بحرانی آینده.

سه نوع تیم مدیریت بحران وجود دارد که ممکن است شرکت شما برای کمک به مدیریت یک موقعیت استخدام کند. این تیم ها شامل تیم های مدیریت اضطراری منطقه ای، تیم های واکنش اضطراری سایت و تیم های پشتیبانی کسب و کار هستند.

تیم های مدیریت اضطراری منطقه ای

تیم های مدیریت اضطراری منطقه ای از نیازهای محلی در سراسر یک وضعیت بحرانی پشتیبانی می کنند. بسته به اندازه کسب و کار شما و مکان های اداری مختلف شما (اگر آنها را داشته باشید)، این تیم اثرات بحران خاص منطقه را مدیریت می کند. این نوع تیم معمولاً از افرادی تشکیل می شود که قبلاً در آن منطقه زندگی و کار می کنند.

تیم های واکنش اضطراری سایت

تیم‌های واکنش اضطراری سایت در صورت فراخوانی مستقیماً به صحنه بحران می‌روند (اگر در هنگام آشکار شدن وضعیت از قبل آنجا نباشند). افراد این نوع تیم شامل کارمندان در محل، پاسخ دهندگان اولیه و مقامات محلی هستند.

مدیریت بحران کسب و کار

 

تیم های پشتیبانی کسب و کار

تیم‌های پشتیبانی کسب‌وکار تأثیر یک بحران بر کل یک کسب‌وکار را مدیریت می‌کنند. این تیمی است که اغلب متشکل از کارمندانی است که اطمینان حاصل می کنند که تمام برنامه های مدیریتی برای حل بحران انجام می شود. تیم‌های پشتیبانی کسب‌وکار ممکن است شامل کارمندانی از مکان‌ها و/یا دفاتر مختلف باشند.

اکنون که تیم‌های مدیریت بحران را که ممکن است ایجاد کنید یا با آنها کار کنید، مرور کردیم، بیایید همین کار را برای برخی از موقعیت‌های شغلی و عناوین رایج در این زمینه انجام دهیم.

مشاغل مدیریت بحران

هنگامی که به دنبال استخدام یک تیم مدیریت بحران یا جستجوی کارشناسان برای مشاوره در مورد برنامه مدیریت بحران خود هستید، تعدادی موقعیت و عناوین شغلی وجود دارد که در طول مسیر با آنها روبرو خواهید شد. ما فهرستی از این نقش‌ها را جمع‌آوری کرده‌ایم تا درک بهتری از نحوه انطباق آنها با برنامه مدیریت بحران به شما ارائه دهیم. مهم است که توجه داشته باشید که این عناوین شغلی و توضیحات ممکن است بر اساس شرکت و صنعت متفاوت باشد.

مدیر بحران

یک مدیر بحران ایجاد و اجرای طرح مدیریت بحران را رهبری و تصویب می کند. آنها همچنین مسئول اطمینان از اجرای این طرح در هنگام بحران هستند.

مشاور مدیریت بحران

یک مشاور مدیریت بحران معمولاً مستقیماً زیر نظر یک مدیر بحران کار می کند و به هر چیزی که ممکن است نیاز داشته باشد کمک می کند. این شامل حمایت از تلاش‌های مدیریتی آن‌ها و اطمینان از داشتن تمام منابع و ابزارهای مورد نیاز برای انجام کارشان است.

مدیر مدیریت اورژانس

مدیران مدیریت اضطراری مستقیماً با مجریان قانون در شرایط بحرانی کار می کنند که نیاز به کمک یا حمایت نیروهای اولیه و سایر مقامات اضطراری دارد.

کارشناس روابط عمومی

در طول یک موقعیت بحرانی، داشتن یک متخصص روابط عمومی (یا تیمی از متخصصان روابط عمومی) برای کمک به شما در برقراری ارتباط با کارمندان، مشتریان، رقبا، دنبال کنندگان رسانه های اجتماعی و همچنین مطبوعات بسیار مهم است. تیم روابط عمومی شما به شما کمک می کند که شهرت و ظاهر خود را در تمام شیوه های ارتباطی در طول بحران و پس از آن مدیریت کنید.

مشاور منابع انسانی

داشتن یک مشاور منابع انسانی در هر نوع شرایط بحرانی مفید است تا اطمینان حاصل شود که یک پایگاه داده فعلی و به روز از همه مخاطبین، کارمندان، مشاوران و پاسخ دهندگان خود دارید.

مشاور قانونی

بسته به نوع شرکت، صنعت، منابع و بحران هایی که تشخیص می دهید می توانید در آن قرار بگیرید، ممکن است تشخیص دهید که به حمایت یک مشاور حقوقی نیاز دارید. این شخص می تواند اطمینان حاصل کند که هنگام حل یک بحران همه کارها را به صورت قانونی انجام می دهید و تمام اقدامات لازم را برای اطمینان از اینکه هیچ مشکل دیگری در این راه وجود ندارد را دنبال کنید.

مشاور (پزشکی/بهداشت/ایمنی/امنیت/محیط زیست)

همچنین ممکن است تشخیص دهید که می خواهید از یک متخصص موضوع با دانش مربوط به سناریوهای پزشکی، بهداشت، ایمنی، امنیت یا محیط زیست کمک بگیرید. مشابه مشاور حقوقی، می‌توانید با کمک یکی از این مشاوران، راهنمایی‌های لازم برای مدیریت بحران (و پیامدهای آن) را دریافت کنید.

کسب و کار خود را برای بحران آماده کنید

اطمینان از آمادگی کسب و کار شما برای هر تعدادی از بحران های احتمالی به شما این امکان را می دهد که اعتبار مثبت و حرفه ای را نزد مشتریان و رقبا و همچنین کارمندان خود حفظ کنید.

با تدوین یک برنامه مدیریت بحران، در نظر گرفتن مراحل احتمالی یک بحران و ایجاد تیمی از افراد برای کمک به شما در مقابله با هر رویداد یا فاجعه پیش بینی نشده، شرکت خود را از پیامدهای منفی طولانی مدت جلوگیری می کنید.

شروع به کار بر روی برنامه مدیریت خود و ایجاد ارتباط با افرادی کنید که در طول مسیر به کمک آنها نیاز دارید تا کسب و کار خود را برای هر نوع بحرانی آماده کنید.

منبع:مشاوره کسب و کار آکو

10 چالش برتر کسب و کار و نحوه غلبه بر آن ها

10 چالش برتر کسب و کار و نحوه غلبه بر آن ها:رویدادهای سال 2020 بر تمام صنایع تأثیر گذاشت و چالش های تجاری جدیدی را به ارمغان آورد که شرکت ها باید بر آنها غلبه می کردند. همه‌گیری COVID-19 برنامه‌های شرکت‌های متعددی را مختل کرد و کسب‌وکارها رامجبور به انجام اقدامات فوری کرد.  به گفته McKinsey & Company ، میانگین سهم تعاملات دیجیتالی مشتری از 36 درصد به 58 درصد بین دسامبر 2019 تا ژوئیه 2020 افزایش یافته است. در نتیجه، رقابت در هر طاقچه بسیار بالا شد.

10 چالش برتر کسب و کار و نحوه غلبه بر آن ها

جدا از ارائه یک محصول یا خدمات با کیفیت برای حفظ مشتریان، شرکت شما باید چابک باشد و در گرایش های بازار حرکت کند . کیم هافمن، معاون فناوری اطلاعات جهانی در Elastic دیدگاه خود را در مورد این وضعیت به اشتراک گذاشت: «2020 به ما آموخت که برای رقابتی بودن، باید چابک باشیم و بتوانیم به سرعت به شرایط متغیر بازار واکنش نشان دهیم. در سال 2021، تیم من و من به دنبال ایجاد نوآوری در مدل کسب و کار دیجیتالی خواهیم بود که بر سرعت، انعطاف پذیری و چابکی تمرکز دارد.

مقابله با رقابت در بازار و افزایش درآمد شرکت، مستلزم آن است که برای چالش های تجاری پیش رو آماده شوید و درک کنید که چگونه می توانید بر آنها غلبه کنید. در این مقاله، OpenGeeksLab شما را از طریق بزرگترین چالش های تجاری راهنمایی می کند و توضیح می دهد که چگونه می توانید آنها را به فرصت های رشد تبدیل کنید. بیایید رول کنیم.

COVID-19 چگونه بر مشاغل تأثیر گذاشت؟

چالش های کسب و کار در کمین کارآفرینان

1. همگام با روندهای صنعت
2. مقابله با رقابت بازار
3. پذیرش دیجیتال
4. اتوماسیون فرآیندهای کسب و کار
5. تجزیه و تحلیل داده ها
6. نوسازی سیستم های قدیمی
7. امنیت سایبری
8. ایجاد تعادل بین کیفیت و رشد
9. جذب و حفظ استعدادها
10. شناسایی کانال های فروش جدید
ما می توانیم به شما در حل چالش های کسب و کارتان کمک کنیم!

COVID-19 چگونه بر مشاغل تأثیر گذاشت؟

 

در طول همه‌گیری، کسب‌وکارها و دولت‌ها در سرتاسر جهان با چالش تجاری مشابهی مواجه شدند: اقتصاد خود را فعال و راه‌اندازی کنیم در حالی که همه مصرف‌کنندگان در خانه‌های خود محبوس هستند. شرکت ها چاره ای جز تطبیق با واقعیت جدید نداشتند. بحران کووید-19 تقریباً همه صنایع را مجبور کرد تا مدل‌های تجاری خود را تغییر دهند.

بیایید نگاهی به صنعت هتلداری بیندازیم که 10 درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی را تشکیل می دهد. EHL Insights بیان کرد که در سال 2020 تعداد گردشگران جهانی 30 درصد نسبت به سال 2019 کاهش یافت. کووید-19 در حالی که دردسرساز بزرگی بود که 650000 نیروی کار مهمان‌نوازی را بیکار کرد و چالش‌های شدیدی را برای صاحبان مشاغل کوچک ایجاد کرد، همچنین به یک تسریع‌کننده بزرگ تحول دیجیتال تبدیل شد. در این طاقچه برای اطمینان از ایمنی بازدیدکنندگان، هتل‌های زنجیره‌ای یک چک‌این سیار ارائه کردند که صف‌های میز جلو را کاملاً از بین برد. علاوه بر این، مشتریان می توانند از طریق برنامه های دربان، غذا و خدمات اتاق اضافی سفارش دهند. برنامه‌های رزرو هتل به مشتریان کمک می‌کنند تا حتی قبل از رسیدن به هتل، اقامت خود را سفارشی کنند. به هر حال، شما می توانید نگاهی به GOeureka بیندازید، یک پلت فرم مبتنی بر بلاک چین که آینده رزرو آنلاین هتل را شکل می دهد که توسط تیم ما توسعه یافته است.

صنعت دیگری که گرمای COVID-19 را تحت تأثیر قرار داد، خدمات غذایی بود . تحقیقات اخیر توسط Deloitte نشان داد که 42٪ بیشتر مردم (در مقایسه با زمان های قبل از COVID) به جای رفتن به رستوران در خانه آشپزی می کنند. علاوه بر این، 20٪ بیشتر پاسخ دهندگان غذا را برای تحویل گرفتن یا تحویل سفارش می دهند. این واقعیت ممکن است به یکی از بزرگترین چالش ها برای صاحبان مشاغل کوچک تبدیل شود. بنابراین، این طاقچه باید خود را با چالش‌های تجاری جدید تطبیق دهد و توانایی‌هایی را ارائه دهد.

علاوه بر این، انتظار می‌رود بازار تحویل غذا تا 154.3 میلیارد دلار در مقایسه با 107.44 میلیارد دلار در سال 2019 رشد کند. در طی یک تحول، برخی از رستوران‌ها خدمات تحویل خود را راه‌اندازی کردند، در حالی که برخی دیگر با واسطه‌هایی مانند UberEats، GrubHub و غیره برای غلبه بر تجارت جدید همکاری کردند. چالش ها. علاوه بر این، مغازه‌های مزرعه محلی مانند سایر بخش‌ها، چالش‌های تجاری کوچک را تجربه نکردند. آنها در میان مصرف کنندگان محبوب شدند، زیرا فروشگاه های خرده فروشی بزرگ فاقد منابع بودند.

موضوعات بسیار بیشتری وجود دارد که می توان در مورد آنها بحث کرد. صنعت مراقبت های بهداشتی از راه حل های دیجیتالی استفاده کرد و برای معاینه از راه دور بیماران و تجویز داروها استفاده کرد. بنابراین، انتظار می‌رود اندازه بازار سلامت از راه دور تا سال 2027 با CAGR 25.2 درصد در طول دوره پیش‌بینی به 559.52 میلیارد دلار برسد. اکنون زمان خوبی برای مطالعه در مورد Doctro.app است که توسط کارشناسان ما برای کمک به پزشکان و بیماران در ارتباط ماندن در عصر همه‌گیری ساخته شده است.

صنعت آموزشی نیز با آموزش در محل با چالش های تجاری مواجه شد. طبق گزارش یونسکو، 82.1 درصد از دانش آموزان ثبت نام شده تحت تأثیر تعطیلی مدارس در اوج شیوع همه گیر قرار گرفتند. به همین دلیل است که مدیریت مؤسسات آموزشی از راه دور رفتند تا فرآیند یادگیری را قطع نکنند. به‌علاوه، پلتفرم‌های آموزشی آنلاین رشد بی‌سابقه‌ای از کاربران کسب کردند. به عنوان مثال، Coursera از 59 میلیون ثبت نام دوره گزارش می دهد که نشان دهنده رشد 248 درصدی سال به سال است.

در نگاه اول، ممکن است به نظر برسد که کووید-19 فرصت‌های رشد بیشتری به ارمغان آورد تا آسیب. با این حال، چیزی که شرکت ها را از نمونه ما متمایز می کند، مدیریت بی نقصی است که به آنها کمک کرد تا سریعاً سازگار شوند. از شرکت هایی که ورشکست شدند غافل نشویم زیرا نتوانستند خود را با این وضعیت وفق دهند و همه مشکلات کسب و کارهای کوچک که هنوز حل نشده است.

برای کمک به شما در جلوگیری از اشتباهات آنها، ما تحقیقات عمیقی انجام داده‌ایم و فهرستی از چالش‌های تجاری احتمالی در سال‌های 2021-2022 را گردآوری کرده‌ایم. بیایید همه مشکلات کارآفرینی را از نزدیک بررسی کنیم و راه حلی برای غلبه بر آنها پیدا کنیم.

 

چالش های کسب و کار در کمین کارآفرینان

10 چالش برتر کسب و کار و نحوه غلبه بر آن ها

حتی سخت ترین چالش را می توان با یک استراتژی دقیق و آمادگی پیشرفته به نفع شما تبدیل کرد. برای اطلاع از چالش های تجاری آتی به لیست ما نگاه دقیق تری بیندازید.

1. همگام با روندهای صنعت

همانطور که قبلاً فهمیدید، COVID-19 بر تک تک حوزه‌ها تأثیر گذاشت و رقابت را در همه صنایع افزایش داد. همه‌گیری باعث شد شرکت‌ها در استراتژی‌های کسب‌وکار خود تجدیدنظر کنند و ابزار جدیدی برای درآمدزایی پیدا کنند. چنین دگرگونی سریعی برای کسانی که در معرض تغییرات هستند، رفاه به ارمغان می آورد و کارآفرینان محافظه کار و بیش از حد فکر را پشت سر می گذارد.

بیایید پرونده موفقیت آمیز Spotify را در طول همه گیری بررسی کنیم. هنگام استفاده از یک طرح رایگان، کاربران به تبلیغات گوش می دهند. Spotify بر روی این مدل درآمدی به دلیل پایگاه کاربر رایگان بزرگ تمرکز کرده است. با این حال، هنگامی که COVID-19 رخ داد، تبلیغ‌کنندگان مجبور شدند بودجه خود را کاهش دهند و این مدل نتوانست نتایج مطلوب را ارائه دهد. به همین دلیل است که Spotify بردار خود را به سمت اشتراک های پولی پادکست تغییر داد . پادکست‌های پولی به بهانه شریک سلامت روان در دوران انزوا، به سرعت مخاطبان را افزایش داد و افراد مشهوری را که محتوا ارائه می‌دهند، جذب کرد. در نهایت، این استراتژی سودآور شد و مورد استقبال گرم کاربران Spotify قرار گرفت.

2. مقابله با رقابت بازار

هر شرکتی به این فکر می کند که چگونه محصولی با کیفیت ارائه کند و خدمات مشتری درجه یک را برای حفظ مشتریان فعلی و دستیابی به رشد پایه کاربر ارائه دهد. به همین دلیل بسیار مهم است که مراقب رقبا و رهبران صنعت خود باشید. خدمات جدید، استراتژی های بازاریابی و نظرات مشتریان خود را بررسی کنید. این اطلاعات منابع درآمد رقبا را بیشتر روشن می کند و توضیح می دهد که چگونه آنها وفاداری مشتریان را به دست می آورند.

متأسفانه، گاهی اوقات متوجه می شوید که نمی توانید در بازار فعلی خود رقابت کنید. در واقع، در مقایسه با دیگر چالش های کارآفرینی، مشکل چندانی نیست. شما به راحتی می توانید محصول خود را به بازارهای دیگر معرفی کنید. ما به شما پیشنهاد نمی کنیم که از صنعت فعلی خود به یک صنعت کاملاً جدید بروید. در عوض، می توانید مخاطبان هدف جدیدی را هدف قرار دهید.

سلامت از راه دور تبدیل به جایگاهی شد که در طول COVID-19 محبوبیت زیادی را تجربه کرد. جدای از کمک به بیماران، شرکت ها باید دریابند که چگونه در یک بازار پررونق رقابتی باقی بمانند. Plushcare ، سرویسی که به شرکت‌ها کمک می‌کند پزشکان آنلاین را پیدا کنند، افزایش 70 درصدی کاربران را تجربه کرد. برای حفظ مخاطبان خود، Plushcare تصمیم گرفت آزمایش‌های خانگی COVID-19 و ارزیابی خطر ابتلا به ویروس کرونا را راه‌اندازی کند که کاملاً با خدمات بهداشت از راه دور آنها مرتبط بود. چنین محوری در استراتژی تجاری Plushcare به آن کمک کرد تا بر یکی از بزرگترین چالش های تجاری - حفظ مخاطبان در یک بازار بیش از حد اشباع شده غلبه کند.

شما نام ایده را بگذارید، ما آن را زنده می کنیم!

فوراً با ما تماس بگیرید تا بدانید چگونه متخصصان ما می توانند کسب و کار شما را با خدمات توسعه نرم افزار سفارشی متحول کنند.

3. پذیرش دیجیتال

در دنیای امروز، دیجیتالی شدن نمی‌تواند بیشتر برای شرکت‌ها مرتبط باشد. این بیماری همه گیر چندین سال فرآیند تحول دیجیتال را به چند ماه فشرده کرد. همه صنایع، از خودرو گرفته تا مد، به دلایلی دیجیتال شدند. یکی از مهم‌ترین آنها ارتباط با مشتریان است. اپلیکیشن‌ها و وب‌سایت‌های موبایل به کانال‌های توزیع با ارزشی برای شرکت‌ها در سراسر جهان تبدیل شدند. به عنوان مثال، در خرده فروشی، فروش تجارت الکترونیک 4.5 تریلیون دلار با اندازه بازار خرده فروشی جهانی 25 تریلیون دلار است.

با این حال، دیجیتالی شدن فرآیندی پیچیده و زمان بر است. یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های تجاری در اینجا این است که بفهمید چگونه می‌توانید برای مشتریان خود ارزشی از طریق اینترنت فراهم کنید. شما باید یک برند در فضای دیجیتال ایجاد کنید، کمپین های بازاریابی را تنظیم کنید، یک راه حل نرم افزاری کارآمد ایجاد کنید که نیازهای مشتریان شما را برآورده کند، و خیلی چیزهای دیگر. بدیهی است که اصلاً رویکرد دیجیتالی‌سازی یکپارچه وجود ندارد. کل استراتژی حول نیازهای کسب و کار شما می چرخد.

با این حال، توصیه اصلی برای غلبه بر این چالش تجاری، جدی گرفتن توسعه نرم افزار است . غیرممکن است که هیئت منصفه یک محصول نرم افزاری را که مشکلات خریدار را حل می کند و به خوبی کار می کند، جعل کند. چرخه عمر توسعه نرم افزار شامل متغیرهای بسیار زیادی است و شما نمی توانید به تنهایی از پس آنها برآیید. بنابراین، زمانی که به توسعه اپلیکیشن یا وب سایت فکر می کنید، بهتر است این فرآیند را به یک شرکت توسعه نرم افزار با تخصص اثبات شده در حوزه کاری خود محول کنید.

4. اتوماسیون فرآیندهای کسب و کار

اتوماسیون فرآیندهای کسب و کار (BPA) به شرکت‌ها کمک می‌کند تا وظایف تکراری روزانه را حذف کنند. هدف اصلی BPA تسریع گردش کار کارکنان و دادن زمان بیشتر برای وظایف با اولویت بالاتر است. امروزه، سازمان‌ها فعالیت‌های مختلفی مانند استخدام نامزدها، تبدیل داده‌ها، کمپین‌های بازاریابی، حسابداری و غیره را خودکار می‌کنند. ساده کردن عملیات روتین یکی از بزرگترین مشکلات در تجارت را حل می کند. اشتباهات احتمالی ناشی از عامل انسانی را حذف می کند.

وقتی به BPA فکر می کنیم، شرکت ها بین دو گزینه تصمیم می گیرند. اولین مورد به استخدام یک فروشنده شخص ثالث است که راه حل آنها را با فرآیندهای تجاری شما ادغام می کند. این رویکرد بسیار بحث برانگیز است. از یک طرف، شما یک راه حل بدون دردسر برای چالش های تجاری خود دریافت می کنید. فروشندگان معمولاً پشتیبانی چرخه کاملی را ارائه می دهند که شامل مدیران اختصاصی می شود که نرم افزاری را برای شما تنظیم می کنند و به نیروی کار شما آموزش می دهند که چگونه از آن به طور مؤثر استفاده کنند. سرعت یکپارچه سازی مزیت اصلی پلتفرم های شخص ثالث است.

از سوی دیگر، این راه حل ها اغلب دارای محدودیت های شدید هستند و لزوما پاسخگوی نیازهای شما نیستند. حتی اگر می‌خواهید فرصت‌های این محصول را گسترش دهید، تنظیم دقیق نرم‌افزار از پیش ساخته ممکن است برای شما هزینه زیادی داشته باشد. اگر چنین مبادلاتی را تحمل نکنید، گزینه دوم انتخاب شما خواهد بود.

سیستم های BPA سفارشی برای نیازهای کسب و کار شما طراحی شده است. با تجزیه و تحلیل تمام فرآیندهای معمول در شرکت خود، می توانید یک لیست ویژگی های جامع تهیه کنید و آن را به یک شرکت توسعه نرم افزار ارسال کنید. بعداً، مهندسان نرم افزار شما را از ابتدا ایجاد می کنند که چالش های تجاری خاص شما را حل می کند. با این رویکرد، دقیقا همان چیزی را که نیاز دارید به دست می آورید. به علاوه، شما نباید مانند اشخاص ثالث هزینه سالانه بپردازید. با این حال، خدمات نرم افزاری سفارشی هزینه زیادی دارد و زمان ارزش گذاری را افزایش می دهد.

 

10 چالش برتر کسب و کار و نحوه غلبه بر آن ها

5. تجزیه و تحلیل داده ها

در دهه گذشته، داده ها به یکی از با ارزش ترین منابع در جهان تبدیل شده اند که طیف وسیعی از چالش های تجاری را حل می کند. با علم داده، شرکت ها به بینش های جدیدی در مورد رفتار مشتری، محصولات پرطرفدار، و فرآیندهای تصمیم گیری بهبود یافته دسترسی پیدا کردند. به عنوان مثال، Airbnb یک الگوریتم مبتنی بر داده ایجاد کرد که قادر به پیش‌بینی نتایج یک اقدام یا رویدادی است که در داخل شرکت اتفاق می‌افتد.

علاوه بر این، شرکت ها کمبود ذخیره سازی برای داده های خود را تجربه کردند. بنابراین، زیرساخت‌های ابری جایگزین معماری داخلی معمولی می‌شوند. دیر یا زود، کسانی که داده ها را جمع آوری نمی کنند از رقبای خود عقب می مانند. شرکت‌ها قبلاً جمع‌آوری‌کننده‌های راه‌اندازی مبتنی بر ابر ایجاد می‌کنند. به عنوان مثال، Snowflake Startup Challenge استارتاپ هایی را گرد هم می آورد که برنامه هایی را بر اساس Snowflake Data Cloud می سازند.

برای غلبه بر این چالش تجاری باید از ابزارهای مناسب استفاده کنید. بازار ابزارهای هوش تجاری قدرتمندی را ارائه می دهد که بینش های ارزشمندی را از داده های خام شما استخراج می کند. در ترکیب با یک سیستم سفارشی ETL (استخراج، تبدیل، بارگذاری)، یک خط لوله داده کامل برای نیازهای بازاریابی یا تجزیه و تحلیل کسب و کار خود دریافت خواهید کرد. تنها چیزی که نیاز دارید گروهی از دانشمندان داده است که ارزش این بینش ها را به دست آورند.

6. نوسازی سیستم های قدیمی

به زبان ساده، نرم افزار قدیمی یک سیستم قدیمی است که در حال حاضر توسط شرکت استفاده می شود. اساساً تمام الزامات اولیه را برآورده می کند و وظیفه اولیه را انجام می دهد. با این حال، چنین سیستمی ممکن است به یک چالش تجاری سخت تبدیل شود. اولین و مهمترین - نرم افزار قدیمی مقیاس پذیری نرم افزار را از بین می برد. دلیل آن در یک پشته فناوری منسوخ نهفته است. سیستم ایجاد شده یک دهه پیش را نمی توان با ابزارهای به روز پشتیبانی یا نگهداری کرد. از سوی دیگر، استخدام توسعه دهندگانی که با ابزارهای منسوخ کار می کنند، از نظر بازار فناوری اطلاعات امروزی، ایده ای زمان بر و نه چندان امیدوارکننده است.

برخی از شرکت ها با افزودن ماژول های نرم افزاری جدید ایجاد شده با ابزارهای مدرن، این چالش تجاری را برطرف می کنند. با این حال، احتمال زیادی وجود دارد که انباری از ماژول های ساخته شده با فناوری های کاملاً متفاوت باعث اختلال در عملکرد سیستم جهانی شود. ناگفته نماند که این سیستم ها به پول بسیار بیشتری نسبت به نرم افزارهای معمولی نیاز دارند.

برای حل مشکلات مشابه در تجارت، باید کل سیستم قدیمی خود را مدرن کنید . حتی اگر به زمان و بودجه نیاز دارد، بیشتر از آن چیزی که از دست بدهید، به دست خواهید آورد. پس از ارتقا، عملکرد نرم افزار شما به شدت افزایش می یابد، کارایی نیروی کار شما افزایش می یابد و سیستم ایمن تر و چابک تر می شود.

7. امنیت سایبری

شرکت‌های سطح سازمانی و کسب‌وکارهای کوچک به هدفی برای هکرها و کلاهبرداران تبدیل می‌شوند. با افزایش حجم داده های شخصی کاربران، خطرات نشت داده ها ناشی از آسیب پذیری های نادیده گرفته شده بیشتر می شود. در سال 2021، امنیت سایبری یکی از اصلی ترین چالش های تجاری است که باید با جدیت تمام با آن برخورد کرد.

بنابراین، دقیقاً باید مراقب چه چیزی باشید؟ در اینجا سه ​​تهدید اصلی برای آینده نزدیک وجود دارد:

  • باج افزار و فیشینگ. در طول سال گذشته، باج افزار بیش از یک چهارم کل حملات سایبری گزارش شده توسط X-Force IBM Security را تشکیل می داد. هکرها از زمان شروع همه گیری، موارد باج افزار را تقریبا دو برابر کرده اند.
  • هکرها زمین های جدید را برای حملات کاوش می کنند. فوریت کار از راه دور خانه های میلیون ها کارمند را به دفاترشان تبدیل کرده است. با این حال، در زندگی روزمره، مردم با امنیت شبکه مانند شرکت ها رفتار نمی کنند. دفاتر خانگی به ندرت دارای فایروال های امن، روترها و مدیریت دسترسی هستند که توسط نیروی کار اختصاصی اداره می شود. این وضعیت فرصت‌های جدیدی را برای هکرها ایجاد می‌کند و به آنها اجازه می‌دهد تا بهره‌برداری‌های خود را در دستگاه‌ها و شبکه‌های کارمندان آزمایش کنند.
  • اینترنت اشیا اینترنت اشیا همچنین امکانات بی نهایتی را برای هکرها به ارمغان می آورد. با تخمینی 30 میلیارد دستگاه متصل تا سال 2025 ، هکرها قطعا این فرصت ها را برای نفوذ به شبکه های شرکتی کشف خواهند کرد. اجرای اقدامات امنیتی جدی بخش قابل توجهی از بودجه را مصرف می کند. این واقعیت ممکن است بر صنعت اینترنت اشیا تأثیر منفی بگذارد و به یک چالش جدی راه اندازی برای کارآفرینان اینترنت اشیا تبدیل شود.

10 چالش برتر کسب و کار و نحوه غلبه بر آن ها

8. ایجاد تعادل بین کیفیت و رشد

در دنیای عالی، کیفیت و رشد همیشه باید در شرکت شما همسو باشد. به نظر می رسد که رشد کسب و کار شما در عین ارائه خدمات با کیفیت، قانونی است. با این حال، همه چیز به این سادگی نیست. گسترش به بازارهای جدید و گسترش دامنه فعالیت‌های شما مستلزم سرمایه‌گذاری بزرگ در نیروی کار جدید، دفاتر و هزینه‌های عملیاتی قبل از مشاهده سود واقعی است. در نهایت، اگر هزینه ها بیشتر از درآمد ایجاد شده توسط یک بازار خاص باشد، ممکن است کیفیت محصول کاهش یابد یا قیمت ممکن است افزایش یابد.

برای غلبه بر این چالش تجاری، باید معیارهای رشد خود را به وضوح درک کنید و دقیقاً چه چیزی را می خواهید به دست آورید. تسریع بیش از حد مسیر رشد ممکن است منجر به تناقضات عملیاتی، بدتر شدن تجربه مشتری و تخریب تصویر برند شود. به دنبال سود فوری نباشید، به جای آن به راحتی به چالش های رشد در تجارت بپردازید. هماهنگی با نیازهای مشتریان چیزی است که شما را در میان سایر شرکت هایی که برای کسب درآمد عجله دارند متمایز می کند.

به دنبال توسعه دهندگان برنامه های تایید شده ای هستید که بتوانند یک محصول نرم افزاری بسازند که تفاوت ایجاد کند؟

9. جذب و حفظ استعدادها

با از دست دادن شغل میلیون ها نفر، کسانی که هنوز شاغل هستند معمولاً به مکان خود می مانند و به دنبال فرصت های شغلی جدید نمی گردند. این واقعیت این روزها استخدام استعدادها را بسیار سخت کرده است. به خصوص وقتی در مورد مهندسان نرم افزار صحبت می کنیم. از آنجایی که همه شرکت‌ها دیجیتالی می‌شوند، این همراهان کارهای زیادی برای انجام دارند. مدیریت به طور مداوم حقوق توسعه دهندگان را افزایش می دهد تا آنها را در شرکت خود نگه دارد. حقوق هنگفت مهندسان ممکن است امروزه به یکی از چالش های راه اندازی یک کسب و کار تبدیل شود.

با این حال، اگر قصد جذب نیروی کار جدید را دارید، باید استخدام‌کنندگان با تجربه پیدا کنید و نرم‌افزار استخدام به‌روز را در اختیار آنها قرار دهید . علاوه بر این، بودجه خود را برای توسعه دهندگان محاسبه کنید. تخمین میانگین دستمزد برای یک مهندس سخت است، زیرا بستگی به پشته فنی آنها و تجربه کاری آنها دارد. می‌توانید از Glassdoor برای اطلاع از حقوق متوسط ​​توسعه‌دهندگان با تجربه مورد نیاز استفاده کنید. اگر به یک تیم داخلی نیاز ندارید، شاید بهتر باشد خدمات یک فروشنده شخص ثالث را برای مقابله با این مشکل مدیریت کسب و کار در نظر بگیرید.

10. شناسایی کانال های فروش جدید

گسترش کانال های فروش و حفظ مشتریان فعلی آخرین اما نه کم اهمیت ترین در لیست چالش های تجاری ما برای سال های آینده است. برای به دست آوردن مشتریان جدید باید دقیقاً بدانید که مشتری فعلی شما کیست. امروزه دانستن جنسیت و سن مشتری برای سرعت بخشیدن به فروش کافی نیست. شما باید به وضوح درک کنید که چرا مشتریان به محصول شما علاقه دارند و چگونه می توانید فروش خود را به مشتریان جدید تقسیم کنید. مطالعه موردی Fun and Function توضیح می دهد که چگونه می توانید یک مخاطب مناسب را هدف قرار دهید.

ما می توانیم به شما در حل چالش های کسب و کارتان کمک کنیم!

همانطور که مشخص است، رویدادهای اخیر نحوه اداره کارآفرینان را تغییر داده است. دیجیتالی شدن به بخشی اجتناب ناپذیر از هر استراتژی تجاری تبدیل شد. ما در OpenGeeksLab می‌توانیم به شما کمک کنیم تا بر همه چالش‌های تجاری غلبه کنید و هر محصول نرم‌افزاری را بسازید که نیازهای تجاری شما را برآورده کند. تجربه گسترده ما در صنایع متعدد به ما کمک می کند کیفیتی را که مشتریان انتظار دارند ارائه دهیم. 

 

منبع: مشاوره کسب و کار آکو

دلیل اصلی شکست کسب و کار ها

دلیل اصلی شکست کسب و کار ها:اگر بدانید باید مراقب چه چیزی باشید، بسیاری از دلایل رایج شکست کسب و کار قابل پیشگیری هستند.

از هر پنج کسب‌وکار کوچک، چهار کسب‌وکار کوچک در سال اول خود زنده می‌مانند. پس از آن، آمار چندان دلگرم کننده نیست.

تنها حدود 50 درصد از کسب و کارهای کوچک به مدت پنج سال یا بیشتر این کار را انجام می دهند. دلایل شکست آنها می تواند پیچیده باشد - یا به طرز نگران کننده ای ساده. در اینجا هشت مورد از آنها وجود دارد.

دست 2 مرد در حال بازی جنگا

1. عدم انجام تحقیقات کافی در بازار

ممکن است به دونات های کلم بدون گلوتن علاقه داشته باشید، اما آیا فرد دیگری هم هست؟ تحقیق در قسمت جلویی به شما می گوید که آیا بازار مناسبی برای محصول یا خدمات شما وجود دارد یا خیر.

مرحله تحقیق به شما فرصتی می دهد تا مفهوم خود را آزمایش کرده و تنظیم کنید و ببینید مشتریان شما ممکن است چه کسانی باشند - قبل از اینکه پس انداز زندگی خود را در مزرعه کلم پیچ سرمایه گذاری کنید.

2. نداشتن پول کافی 

معمول است که هم هزینه‌های راه‌اندازی را دست کم بگیرید و هم نسبت به مدت زمانی که کسب‌وکارتان سود می‌برد، بیش از حد خوش‌بین باشید.

سایر مشکلات مالی می تواند شامل بودجه بندی ضعیف، پرداخت بدهی های بیش از حد، و ذخیره نکردن ذخایر نقدی کافی برای انجام کسب و کار در فراز و نشیب های فصلی و دوره های کند غیرمنتظره باشد.

زمانی که اقتصاد در سال 2009 دچار رکود شد، بیش از چند کسب و کار کوچک با آن سقوط کردند.

3. کنار هم قرار دادن تیم اشتباه 

ممکن است بتوانید محصولی عالی طراحی کنید که همه بخواهند، اما این بدان معنا نیست که شما و شرکایتان در امور مالی، تدارکات، بازاریابی، منابع انسانی مهارت دارید یا به سادگی تمام ویژگی های لازم یک عضو تیم عالی را دارید.

تلاش برای انجام همه این کارها توسط خودتان، ارتقای افراد به دلیل وفاداری، و استخدام دوستان و خانواده تنها چند مورد از راه هایی است که می توانید در تیم سازی شکست بخورید. شخصیت ها نیز نقش دارند - تیم شما باید بتواند با هم در جهت یک هدف مشترک کار کند.

 

دلیل اصلی شکست کسب و کار ها

 

4. اختلاف بین شرکا 

شراکت ها عالی هستند - تا زمانی که نباشند. وقتی شرکا نمی توانند با یکدیگر کنار بیایند، حجم کار را به طور عادلانه تقسیم نکنند، یا دیدگاه های متفاوتی برای شرکت داشته باشند، کل تجارت آسیب می بیند.

برای کاهش احتمال بدتر شدن شراکت شما، صادقانه و منظم ارتباط برقرار کنید و روشی برای حل اختلافات ایجاد کنید.

 

 

 

دلیل اصلی شکست کسب و کار ها

 

دلیل اصلی شکست کسب و کار ها

5. عدم تمرکز بر بازاریابی 

بدون بازاریابی، مشتری نخواهید داشت. بدون مشتریان، کسب و کاری نخواهید داشت. بسیاری از صاحبان مشاغل کوچک متوجه نیستند که باید در مورد بازاریابی استراتژیک باشند.

این به معنای داشتن یک برنامه، اهداف قابل اندازه‌گیری و راهی برای پیگیری اینکه آیا تلاش‌های شما جواب می‌دهد یا خیر. صاحبان کسب و کار وقتی استراتژی بازاریابی ندارند، پول زیادی را برای چیزی که کار نمی کند خرج می کنند یا آنقدر مشغول می شوند که به کلی از بازاریابی غافل می شوند، دچار مشکل می شوند.

6. اتکای بیش از حد به یک مشتری

جذب یک مشتری یا مشتری بزرگ هیجان انگیز است، اما برای حمایت از اکثریت کسب و کار خود به یک مشتری وابسته باشید، خطرناک است.

حتی بزرگترین و قابل اعتمادترین مشتری نیز می تواند ورشکست شود، توسط شرکت دیگری خریداری شود، مدیریت را تغییر دهد، یا فقط مسیرها را تغییر دهد - و شما و کسب و کارتان را در تلاش برای جایگزینی آنها رها کند.

7. شکست خوردن از رقابت 

داستان کلاسیک یک استارتاپ که برای یک رقیب شکست خورد، وب سایت مالی شخصی Wesabe است. در سال 2006 شروع خوبی داشت، تا اینکه Mint.com در سال 2007 با نامی جذاب و رابط کاربری دوستانه تر معرفی شد.

Wesabe که قادر به رقابت نبود، در سال 2010 از کار خارج شد. گاهی اوقات می توانید با تنظیم مدل کسب و کار خود از رقابت قوی جان سالم به در ببرید، اما گاهی اوقات نمی توانید.

8. انتخاب مکان اشتباه 

مکان می تواند همه چیز برای یک تجارت آجر و ملات باشد. چیزهای زیادی برای انتخاب یک مکان وجود دارد، از جمله راحتی مشتری، دید، پارکینگ، رقابت در نزدیکی، تصویری که می‌خواهید ایجاد کنید و بودجه شما.

خارج شدن از اجاره نامه تجاری و تغییر مکان کار آسانی نیست، بنابراین یک انتخاب بد در ابتدا می تواند باعث شکست کسب و کار شود.

اگر در حال راه اندازی یک کسب و کار کوچک هستید، خوب است که از مشکلات رایج آگاه باشید و سعی کنید از آنها دوری کنید. اما اگر زمان زیادی را صرف نگرانی در مورد همه راه‌هایی که ممکن است کسب‌وکارتان شکست بخورد، به ساده‌ترین راه ممکن شکست بخورید – با هرگز از کار انداختن کسب‌وکارتان.

منبع:  مشاوره کسب و کار آکو

تفاوت بین فروش و بازاریابی چیست؟

تفاوت بین فروش و بازاریابی چیست؟

اگرچه بسیاری از مردم از اصطلاحات فروش و بازاریابی به جای یکدیگر استفاده می کنند، تفاوت ظریفی بین این دو وجود دارد. هر دو عملکرد قصد دارند درآمد کسب و کار را افزایش دهند، اما روشی که آنها برای انجام این کار تلاش می کنند متفاوت است. درک تفاوت بین فروش و بازاریابی می تواند به شما در ادغام بهتر آنها برای دستیابی به اهداف درآمدی شرکت کمک کند. در این مقاله به برخی تفاوت های مهم بین فروش و بازاریابی از جنبه های مختلف مانند اهداف، فرآیند و استراتژی می پردازیم.

چرا درک تفاوت بین فروش و بازاریابی مهم است؟

درک تفاوت بین فروش و بازاریابی بسیار مهم است زیرا باید هر دو عملکرد را در سازمان خود ادغام کنید. درک خط نازک بین آنها به شما کمک می کند تا آنها را با هم کار کنند تا درآمد سازمان خود را افزایش دهند. هنگام تهیه بودجه یک سازمان، باید تخصیص مناسبی برای هر کارکرد کسب و کار انجام دهید. درک خوب تفاوت ها به شما کمک می کند بودجه ای متعادل و کارآمد تهیه کنید.

فروش چیست؟

فروش فرآیند فروش کالا و خدمات است. این شامل متقاعد کردن مشتریان بالقوه برای خرید از شرکت شما است. متقاعد کردن می تواند از طریق روش های مختلفی مانند توضیح مزایای محصول شما، ارائه تخفیف یا جذاب تر کردن محصول شما نسبت به رقبا باشد. برخی از روش‌های متداول تولید فروش شامل برقراری تماس‌های سرد، برگزاری جلسات انفرادی با رهبران تجاری، شرکت در نمایشگاه‌های تجاری و رویدادهای تبلیغاتی و فروش متقابل (فروش محصول دیگر به مشتری فعلی) است.

فروش نقطه شروع قرارداد بین یک کسب و کار و مشتریان آن است. یک شرکت اغلب به دنبال حفظ پایگاه مشتری خود از طریق ایجاد رابطه مثبت با مشتریان خود است.

فروش ورودی در مقابل فروش خارجی

فروش درون‌گرا، فروش‌هایی است که در آن مشتری برای خرید محصول به یک سازمان مراجعه می‌کند. از سوی دیگر، در فروش خروجی، یک کسب و کار معمولاً از طریق بخش فروش خود به یک مشتری بالقوه دسترسی پیدا می کند و یک معامله را می بندد. به عنوان مثال، اگر مشتری به یک فروشگاه خرده فروشی مراجعه کند و محصولی را بخرد، آن را در بخش فروش ورودی قرار می دهد، در حالی که اگر مدیر فروش خانه به خانه شرکت شما محصولی را بفروشد، نمونه ای از فروش خارجی است.

تبدیل سرنخ های ورودی نسبتا آسان تر است زیرا مشتری علاقه فعالی به محصول سازمان شما دارد. با این حال، برخی از سوالات ورودی ممکن است اکتشافی باشند و ممکن است نیاز به تلاش و پیگیری بیشتر توسط تیم فروش داشته باشند.

بازاریابی چیست؟

بازاریابی فرآیند علاقه مند کردن مردم به محصول شما از طریق استراتژی های مختلف مانند قیمت گذاری، بسته بندی، موقعیت یابی (ایجاد درک)، قرار دادن و تبلیغ است. تلاش‌های بازاریابی یک شرکت ممکن است بر تولید سرنخ‌های فروش مستقیم متمرکز باشد یا نباشد، اما قطعاً قصد دارند فروش را آسان‌تر کرده و درآمد را در مدت زمان طولانی‌تری افزایش دهند.

به عنوان مثال، تیم های بازاریابی اغلب بر روی استراتژی های ناملموس مانند ایجاد تصویر برند و بهبود روابط عمومی کار می کنند. داشتن تصویر برند خوب ممکن است منجر به فروش مستقیم نشود، اما قطعاً بر مشتریان تأثیر می‌گذارد تا به نفع محصولات شرکت تصمیم خرید بگیرند. بنابراین، بازاریابی عمدتاً بر تجزیه و تحلیل نیازها، علایق و رفتار مشتریان متمرکز است تا محصولات را برای آنها جذاب تر کند.

بازاریابی ورودی در مقابل بازاریابی خارجی

یک کمپین بازاریابی ورودی به جای تبلیغ مستقیم محصولات یک شرکت، از یک رویکرد غیرمستقیم پیروی می کند. باعث می شود مشتریان به جستجوی آنها بیایند. بیشتر کمپین های بازاریابی درونگرا به شکل دیجیتال مارکتینگ انجام می شود. به عنوان مثال، شرکت ها اغلب محتوای جذابی را در وبلاگ خود منتشر می کنند تا بتوانند مشکلات مشتریان را حل کنند و خود را به عنوان یک مرجع در صنعت خود معرفی کنند. نمونه‌های دیگر بازاریابی ورودی شامل بهینه‌سازی موتورهای جستجو (در موتورهای جستجو برای کلمات کلیدی مرتبط رتبه‌بندی می‌شود) و بازاریابی رسانه‌های اجتماعی (شبکه‌سازی در پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی).

بازاریابی برون‌گرا به تکنیک‌های بازاریابی سنتی معمولی مانند تبلیغات تلویزیونی، بیلبوردها و ارسال‌کنندگان محصولات اشاره دارد. تمرکز آن بر تبلیغ مستقیم محصولات یک شرکت به مشتریان هدف است.

تفاوت بین اهداف فروش و بازاریابی

فروش و بازاریابی هر دو بر ایجاد درآمد برای یک سازمان متمرکز هستند. با این حال، بازاریابی عمدتاً بر اهداف بلندمدت متمرکز است، در حالی که فروش چشم انداز نسبتاً کوتاه مدت دارد. دپارتمان های فروش معمولاً بر روی اهداف دوره ای فشرده اجرا می شوند، در حالی که اهداف بازاریابی اغلب ماهیت نامشهود دارند. کمپین های بازاریابی ممکن است تاثیر قابل مشاهده فوری بر درآمد یک شرکت نداشته باشند، اما همچنان به رشد شرکت در مدت زمان طولانی تری کمک می کنند.

نمونه هایی از اهداف بازاریابی:

  • در مورد نیازها و علایق مشتری تحقیق کنید

  • یک برند بسازید

  • آگاهی از محصول را بهبود بخشید

  • افزایش رضایت مشتری

  • روابط با مشتری را حفظ کنید

  • شرکت را به عنوان پیشرو در صنعت خود تاسیس کنید

  • سرنخ های واجد شرایط ایجاد کنید

  • یک محصول جدید راه اندازی کنید

  • یک نام تجاری یا یک محصول را تغییر مکان دهید

نمونه هایی از اهداف فروش:

  • افزایش درآمد ماهانه

  • فروش را ببندید

  • مشتریان موجود را حفظ کنید

  • افزایش حاشیه سود

  • هزینه جذب مشتری کمتر

  • تفاوت بین فرآیند فروش و بازاریابی

در اینجا مراحل کلی درگیر در فرآیندهای فروش و بازاریابی معمولی وجود دارد:

فرآیند فروش:

  1. جستجو : فهرستی از مشتریان هدف ایجاد کنید و تحقیقات اولیه را روی آنها انجام دهید.

  2. اتصال: با مشتریان احتمالی خود، اغلب از طریق ایمیل های سرد یا تماس های تلفنی ارتباط برقرار کنید.

  3. واجد شرایط بودن: سرنخ های خود را بر اساس پاسخ، نیاز و آمادگی آنها برای خرید یک محصول واجد شرایط کنید.

  4. نزدیک شدن: یک قرار ملاقات تعیین کنید و با افراد واجد شرایط ملاقات کنید.

  5. نمایش محصول: محصول را به نمایش بگذارید و ویژگی ها و مزایای آن را توضیح دهید.

  6. رسیدگی به اعتراض: به اعتراض مشتریان بالقوه خود گوش دهید، دیدگاه آنها را درک کنید و نگرانی آنها را برطرف کنید.

  7. بستن یک فروش: در مورد قیمت مذاکره کنید، یک پیشنهاد ایجاد کنید و یک معامله را ببندید.

  8. Onboarding: محصول را تحویل دهید و به مشتریان در شروع کار با آن کمک کنید.

  9. پیگیری: پشتیبانی از مشتریان با خدمات پس از فروش، حفظ آنها و تبدیل آنها به خریداران مکرر.

فرآیند بازاریابی:

  1. تحقیق: بازار و مشتریان بالقوه خود را مطالعه کنید.

  2. بخش: مشتریان خود را بر اساس ویژگی هایشان به بخش های مختلف تقسیم کنید.

  3. استراتژی: برای هر بخشی که می خواهید هدف گذاری کنید، یک استراتژی بازاریابی بسازید.

  4. موقعیت: ویژگی های متمایز محصول خود را تعریف کنید و آنها را در کمپین های بازاریابی خود برجسته کنید.

  5. کمپین: ایجاد و اجرای کمپین های بازاریابی.

  6. عملکرد: عملکرد کمپین های بازاریابی خود را اندازه گیری کنید.

  7. تنظیم دقیق: کمپین های بازاریابی خود را بر اساس عملکرد آنها اصلاح و تنظیم کنید.

تفاوت بین استراتژی های فروش و بازاریابی

استراتژی های بازاریابی بر روی دستیابی به مشتریان هدف شما متمرکز هستند در حالی که استراتژی های فروش بر تبدیل آنها متمرکز هستند. در زیر چند نمونه از استراتژی های فروش و بازاریابی آورده شده است:

مثال های استراتژی فروش:

  • تماس سرد: با مجموعه ای از مشتریان بالقوه تماس بگیرید و محصولات خود را معرفی کنید.

  • فروش درب به در: مدیران فروش محصول را با مشتریان در میان می گذارند و معاملات را در محل انجام می دهند.

  • فروش با تخفیف: شرکت ها برای مدت محدودی روی طیف خاصی از محصولات تخفیف ارائه می دهند.

  • کوپن تخفیف: شرکت ها برای بخش خاصی از مشتریان، به عنوان مثال، کسانی که کارت اعتباری یک بانک خاص را دارند، کوپن تخفیف صادر می کنند.

  • نمایشگاه های تجاری: شرکت ها محصولات خود را در نمایشگاه های تجاری به نمایش گذاشته و به فروش می رسانند.

  • فروش متقابل: شرکت ها محصولات دیگری را به مشتریان فعلی خود عرضه می کنند. به عنوان مثال، یک بانک ممکن است کارت های اعتباری را به مشتریان حساب پس انداز خود بفروشد.

  • مثال های استراتژی بازاریابی:

    • بازاریابی متمرکز بر محصول: شرکت ها جنبه های مختلف محصول خود مانند کیفیت، اندازه و بسته بندی را برجسته می کنند.

    • بازاریابی متمرکز بر قیمت: شرکت‌ها با استراتژی‌های قیمت‌گذاری مختلف، مانند قیمت‌گذاری پایین، تطبیق قیمت (پیشنهاد غلبه بر قیمت رقبا) و قیمت‌گذاری برتر (به عنوان نماد کیفیت بالا) خرید را جذاب می‌کنند.

    • بازاریابی وضعیت: شرکت ها محصول خود را به عنوان نماد وضعیت قرار می دهند و این حق را برای خود محفوظ می دارند که تصمیم بگیرند آن را به چه کسی بفروشند. به عنوان مثال، یک تولیدکننده خودروهای سطح بالا ممکن است تصمیم بگیرد که خودروی خود را فقط به گروهی منتخب از افراد دارای ارزش خالص بالا و افراد با نفوذ بفروشد و به آنها احساس انحصاری بودن بدهد.

    • بازاریابی آنلاین: شرکت ها محصول خود را از طریق موتورهای جستجو، ایمیل و پلتفرم های رسانه های اجتماعی بازاریابی می کنند.

    • تفاوت های دیگر بین فروش و بازاریابی وجود دارد در اینجا چند تفاوت دیگر بین فروش و بازاریابی می پردازیم:

    • فرآیند فروش رویکردی فردگرایانه، مشتری محور و یک به یک دارد، در حالی که بازاریابی رسانه محور است و کل بخش را هدف قرار می دهد.

    • فروش تقاضا را برآورده می کند، در حالی که بازاریابی تقاضای جدیدی ایجاد می کند یا محصول را با تقاضای موجود منطبق می کند.

    • بازاریابی بر انتقال محصول از شرکت به بازار (از طریق راه اندازی محصول و کمپین های آگاهی بخشی) تمرکز دارد در حالی که فروش بر انتقال محصول از بازار به مشتری متمرکز است.

    • تمرکز فروش بر نیازهای شرکت است، در حالی که بازاریابی بر نیازهای بازار متمرکز است.

    • فروش از جایی شروع می شود که بازاریابی به پایان می رسد.

    • فروش مبتنی بر رابطه است، در حالی که بازاریابی مبتنی بر تصویر است.

    • فروش نیاز به مهارت های متقاعد کننده و گفتگو دارد، در حالی که بازاریابی به مهارت های تحلیلی نیاز دارد.

    • هدف فروش به حداکثر رساندن سود است، در حالی که هدف بازاریابی افزایش سهم بازار و رضایت مشتری است.

    • بازاریابی مشتریان را به سمت محصول جذب می کند، در حالی که فروش محصول را به سمت مشتریان سوق می دهد.

    • چرا همسو کردن فروش و بازاریابی

      علیرغم تفاوت‌هایشان، تلاش‌های فروش و بازاریابی زمانی بهترین نتایج را می‌دهند که با یکدیگر همسو باشند. به عنوان مثال، تحقیقات از بخش بازاریابی می تواند به تیم فروش کمک کند تا فروش را به طور موثرتری پردازش کند. اجتناب از تضاد بین پیام بازاریابی و میزان فروش، اعتقاد مشتریان را به محصول تقویت می کند. به طور مشابه، متخصصان فروش می توانند  بینش مفیدی درمورد رفتار مشتری به شما برای موقعیت بهتر محصول به تیم بازاریابی ارائه دهند. ادغام و همسویی فروش و بازاریابی به شرکت کمک می کند تا هزینه را کاهش دهد و بازگشت سرمایه را افزایش دهد.

    • تیم مشاوره و کسب و کار آکو میتواند دراین زمینه به شما کمک کند:

    • راه های ارتباط باما:      ۰۹۰۲۲۰۴۸۵۷۵  اینستاگرام واتساپ سایت

7 راه استثنایی فروش درسال 1401

قتی صحبت از افزایش جریان نقدی، درآمد و سود در کسب و کار شما می شود، فروش قطعه کلیدی پازل است. شما می توانید بازاریابی درخشان و کارکنان فوق العاده ای داشته باشید، اما اگر نتوانید فروش را افزایش دهید، نمی توانید دوباره در کسب و کار خود سرمایه گذاری کنید و رشد کنید.

اگر می دانستید چگونه می توانید فروش را افزایش دهید و جریان نقدی را افزایش دهید، چگونه به رشد کسب و کارتان کمک می کرد؟ اگر بتوانید برخی از تکنیک های استراتژی فروش را یاد بگیرید ، چگونه به افزایش فروش کسب و کار کمک می کند؟ ما می توانیم با همه اینها به شما کمک کنیم!

7 راه برای افزایش فروش در کسب و کار شما

برای آن دسته از افرادی که در تجارت با مشکل مواجه هستند، افزایش فروش مهم ترین جنبه ای است که باید روی آن کار کنند. فروش بیشتر به معنای پول بیشتر است که به شما امکان می دهد دوباره در کسب و کار خود سرمایه گذاری کنید و کف نقدی خود را افزایش دهید.

بنابراین، بیایید نگاهی به 7 روشی بیندازیم که می توانید به افزایش فروش برای کسب و کار خود کمک کنید.

1. چشم انداز شرکت را تعریف کنید

شما باید خود را با چرایی، چرایی شروع کسب‌وکار خود هماهنگ کنید. درک چرایی خود می تواند به پاکسازی ذهن کمک کند، و شما را در مسیر پیدا کردن ماموریت فروش خود بازگرداند.

اگر بتوانید چشم انداز، ماموریت و ارزش های شرکت را تعریف کنید و آن را به بخشی از فرآیند خود تبدیل کنید، فروش آسان تر و واقعی تر می شود. شما آنچه را که می فروشید باور خواهید کرد، تیم شما و همچنین مشتریان بالقوه شما باور خواهند کرد.

۲-مشتری ایده آل شما را مشخص کنید

در حالی که از نظر فنی می‌توانید به همه بفروشید، فروش به مشتری ایده‌آل بسیار آسان‌تر و مؤثرتر است. یک آواتار از این مشتری ایجاد کنید و با آنها صحبت کنید، با آنها به زبان آنها صحبت کنید. طرز فکر آنها را درک کنید.

شما این افراد را دوست دارید و این در زبان فروش شما نشان داده می شود. اغلب این افراد آنچه را که شما می فروشید دوست دارند، بنابراین از قبل آماده خرید هستند.

3. ذهنیت فروش را توسعه دهید

باید حال و هوای فروش داشته باشید. صحبت کردن با مردم، صحبت کردن در مورد فروش، می‌تواند کار سختی به نظر برسد، بنابراین خود را برای گفتگوها، تبدیل‌ها، بالا بردن سطح خود و شرکتتان آماده کنید.

بنیانگذار بی باک ما، جک دلوسا ، در مورد این ایده در مقاله خود نوشت - چگونه از تکنسین به کارآفرین برویم .

  • شما باید باور داشته باشید که چیزی که می فروشید ارزشش را دارد.
  • شما باید باور داشته باشید که در مورد آنچه می فروشید یک مرجع هستید.
  • هنگامی که در حال گفتگو در مورد فروش هستید، مثبت و نشاط آور باشید.

4. ایجاد مشارکت های استراتژیک

از شبکه های خود برای فروش ارجاعی استفاده کنید. افرادی را پیدا کنید که بتوانید با آنها کار کنید و بدانید که این افراد پشت این مشارکت ها هستند که می توانند مشتریان بالقوه جدیدی برای شما باشند.

از خود بپرسید - آیا چیزی که من می فروشم برای سایر مشاغل مفید است؟ آیا می توانید برای یافتن مشتریان مشابه با این مشاغل کار کنید؟ آیا می توانید یک موقعیت برد-برد ایجاد کنید که در آن شرکای استراتژیک و مشتریان شما ارزش زیادی از شما دریافت کنند؟

5. تعیین اهداف فروش

اهداف به شما کمک می کنند تا هدف گذاری کنید. اگر نمی دانید برای چه چیزی تلاش می کنید، چگونه می دانید چه زمانی به آن دست یافته اید؟ داشتن یک هدف در ذهن می تواند به شما در تکمیل آن کمک کند، و زمانی که چیزها را کامل می کنید، از نظر ذهنی به شما کمک می کند.

اگر هدفی که تعیین کرده اید خیلی کوچک است، برای دفعه بعد تنظیم مجدد کنید و خود را کشش دهید. از طرف دیگر، اگر رسیدن به آن خیلی سخت است، آن را پایین بیاورید تا بتوانید به آن دست پیدا کنید.

و فراموش نکنید زمانی که به اهدافتان رسیدید به خودتان پاداش دهید.

6. اثبات اجتماعی

اگر بتوانید به مشتریان بالقوه خود نشان دهید که چقدر عالی هستید، فروش آسان تر می شود.

در مورد اثبات اجتماعی خود صادق باشید. دروغ ها را می توان به راحتی کشف کرد و جبران آسیب ها بسیار دشوار است.

اثبات اجتماعی می تواند به شکل توصیفات، لایک ها و اشتراک گذاری های رسانه های اجتماعی، اخبار خوب در رسانه ها و موارد دیگر باشد.

مطمئن شوید که مدرک اجتماعی شما با پایگاه مشتری شما مرتبط است. کسب‌وکارهای کوچک آنقدر از نتایج صنایع میلیارد دلاری الهام نمی‌گیرند که ممکن است برای تصور خود در جایگاه یک میلیاردر تلاش کنند.

7. فروش بیشتر به مشتریان فعلی خود

به دست آوردن یک مشتری جدید می تواند تا پنج برابر بیشتر از حفظ مشتری فعلی هزینه داشته باشد. فروختن به مشتری فعلی که شما را می شناسد و شما را دوست دارد و به شما اعتماد دارد بسیار آسان تر از این است که به کسی که به تازگی نام شما را شنیده است بفروشید.

شما با مشتریان فعلی خود رابطه برقرار کرده اید، بنابراین می توانید خیلی راحت تر محصولات یا خدمات جدیدی را به آنها معرفی کنید، تخفیف های وفاداری ارائه دهید و به ایجاد رابطه مبتنی بر اعتماد و وفاداری ادامه دهید.

همانطور که رئیس توسعه کارآفرینی ما در The Entourage، Stev Lackovic، می‌گوید: "در مورد مشتری خود وسواس داشته باشید و همه چیز را در مورد آنها بدانید تا بتوانید آنها را هدایت کنید و آنها را به موفقیت در فروش راهنمایی کنید."

مزایای افزایش فروش شرکت

مزایای افزایش فروش بیشتر از داشتن پول بیشتر در کیف است. افزایش فروش به شما به عنوان یک صاحب کسب و کار اعتماد به نفس بیشتری می دهد. این می تواند به شما اطمینان دهد که کار درست را انجام می دهید و در مسیر درست حرکت می کنید، آنچه که باید بفروشید به مردم کمک می کند و مورد تقاضا است.

پول بیشتری به کسب و کار برمی گردد

سرمایه‌گذاری مجدد در شرکت به شما کمک می‌کند تا رشد کنید و رویاهای خود را برای حضور در تجارت محقق کنید. اگر بتوانید به آرامی بودجه بازاریابی خود را افزایش دهید تا فروش را افزایش دهید، اثر گلوله برفی به زودی شما را موفق خواهد کرد.

می‌توانید با دادن پاداش به کارکنان، دوباره سرمایه‌گذاری کنید و آنها را تشویق کنید که حتی بیشتر برای شما و کسب‌وکارتان به دست آورند.

مقیاس بندی کسب و کار

آیا می خواهید کسب و کار خود را به سمت بالا افزایش دهید؟ آیا می توانید خود را به عنوان یک شرکت چند میلیون دلاری ببینید ؟ در مورد رونق گرفتن به یک تجارت 8 رقمی چطور؟ این کار قابل انجام است و ما می توانیم به شما کمک کنیم.

اگر فرآیند فروش را به کار انداخته اید و در حال سرمایه گذاری مجدد در شرکت خود هستید، شتابی که ایجاد می کنید باعث می شود به سمت جلو حرکت کنید. به طور بالقوه می توانید تعداد کارکنان، اندازه دفتر خود را افزایش دهید و درآمد خود را بزرگتر کنید.

شما می توانید در دارایی های دیجیتال، حضور آنلاین بهتر ، کانال های بازاریابی متنوع تر سرمایه گذاری کنید. چه کسی می داند؟ آسمان مطلقاً حد نیست.

یک بافر نقدی 3 ماهه داشته باشید

یک مزیت بزرگ افزایش فروش، داشتن یک بافر زمانی است که اوضاع آرام باشد. یک بافر نقدی 3 ماهه برای زمانی که یک روز بارانی فرا می رسد توصیه می شود.

وقتی کووید-19 رخ داد، برای بسیاری از مشاغل، روز بسیار بارانی بود . خوشبختانه بسیاری از کسب و کارها موفق شدند به فروش آنلاین یا ارائه کالاها و خدمات ضروری بپردازند تا بتوانند باز بمانند.

اکنون در استرالیا با موارد کوچکتر وضعیت بهتری داریم، اما همانطور که دیدیم، همه چیز می تواند با یک ضربه محکم و ناگهانی خاموش شود. بنابراین یک بافر نقدی در نتیجه افزایش فروش حیاتی است.

نقاط عمل

برای جمع بندی موارد فوق و ارائه نکاتی که باید از ما حذف کنید:

  1. مشخص کنید که چه کسی هستید و چشم انداز شرکت شما چیست.
  2. مشتری ایده آل خود را تعریف کنید و با آنها صحبت کنید.
  3. طرز فکر فروش خود را تعریف کنید و چگونه خود را در آنجا قرار دهید.
  4. ایجاد مشارکت های استراتژیک
  5. اهداف فروش را تعریف کنید و زمانی که به آنها رسیدید به خود پاداش دهید.
  6. چند مدرک اجتماعی قوی ایجاد کنید.
  7. فروش به مشتریان فعلی آسانتر است.

اگر مطالبی که خوانده‌اید نیاز به یادگیری بیشتر در شما را برانگیخته است، برای کشف چگونگی باز کردن قفل یک هیولای فروش در درون خود، دوره‌هایی داریم که می‌توانید در آنها شرکت کنید.


راه های ارتباط باما:      09022048575     اینستاگرام     واتساپ        سایت